از آن دو پاره بانگشت معجزت از فضولی بغدادی غزل 369

فضولی بغدادی

فضولی بغدادی

فضولی بغدادی

از آن دو پاره بانگشت معجزت شد ماه

1 از آن دو پاره بانگشت معجزت شد ماه که باشد از پی اثبات دعویت دو گواه

2 شکاف ماه ز انگشت تست یا در سیر میان دایره مه فکند رخش تو راه

3 کلام راست نزول از فلک تراست عروج عیار قد همین بس بمردم آگاه

4 نمی دمد ثمری بی گل شهادت تو نهال اشهد ان لا اله الا الله

5 کمال قدر همین بس که وقت عرض کمال ز کسر ماه تمامت فزود رتبه جاه

6 تویی کفیل چه باک از عذاب امت را تو شفیع چه اندیشه خلق را ز گناه

7 شها فضولی بی دل گدای درگه تست ز عین لطف تو دارد همیشه چشم نگاه

عکس نوشته
کامنت
comment
بنر