- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 از آب و اشک ای لبت از خوی می در آب جان تا به کی در آتش و تن تا به کی در آب؟
2 جسم مرا به کوی تو آورد سیل اشک چون کشتئی که مرحله ها کرده طی در آب
3 بر باد از آن نداد که از رشک عاشقان غرق است خاک من بسر کوی وی در آب
4 ساقی به دفع سردی دی می به شیشه ریخت آتش که دیده خاصه به هنگام دی در آب؟
5 از ناله وز گریه جدا از مهی (سحاب) گاهی چو نی زبادم و گاهی چو نی در آب