- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 از پی نای و چنگ بوالخداش خانهای تنگ ساخت بوالنباش
2 تا همی گربه نای دارد و چنگ موش را چیست به ز خانهٔ تنگ
3 تا بود گربه مهتر بازار نبود موش جلد دوکاندار
4 تا بود گربه در کمان کمین موش را گلشن است زیر زمین
5 تیز کرده است ای خردمندان گربهٔ مرگ چنگل و دندان
6 تا کرا همچو موش دریابد سوی جانش چو گربه بشتابد
7 اندرین کارگه به روز و به شب چنگلش تابدار و جان در تب
8 چون ز تاب و تبت کشید به دم از وجودت ربود سوی عدم
9 مینوازد همی ترا الحق آن طبیب طمع خر احمق
10 مینداند ز روی کم عقلی پشت معنی نمود بینقلی
11 چنگ و دندان چو مرگ دریازد موش را گربه هیچ ننوازد
12 پیشوای کسی که بنده بُوَد پند او از نبی بسنده بُوَد
13 با تن دردناک و با دل ریش نرسد کس به کامهٔ دل خویش