ای از الهامی کرمانشاهی گزیدهٔ منظومهٔ «حسن منظر» 1

1 ای از تو محیط مرکز خاک نه منظر برکشیده افلاک

2 روزی ده ممکنات جودت نام آمده واجب الوجودت

3 ای کرده زبان هر سخن ساز از تو درِ مخزن سخن باز

4 جز بر تو نمی سزد ستایش الا به تو نیست خویش نیایش

5 ای نور ده چراغ بینش موجود ز جودت آفرینش

6 برتر ز خیال خلق ذاتت سرگشته عقول در صفاتت

7 حسن از تو گرفته خلعت ناز عشق از تو نیاز کرده آغاز

8 بی مثل و شریک و بی نظیری قیّوم و مهیمن و قدیری

9 کاخ فلک از تو برکشیده سطح زمی از تو آرمیده

10 خورشید به بر قبای زربفت پوشیده و از تو کرده هر هفت

11 پاکان همه عاشق جمالت سرمست ز باده ی خیالت

12 شاد از تو به بخت عشق سرمد سر دفتر عاشقان محمد