- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 از شرم رخت منزل یوسف شده چاهی در روی زمین نیست برخسار تو ماهی
2 من مایل آنم که کنی میل من اما مشکل که کند میل گدایی چو تو شاهی
3 از چشم فتادم بتو هر گاه که گفتم دارم طمع گوشه چشمی ز تو گاهی
4 ای جان حزینم بنگاهی ز تو خرسند آزرده چرا می شوی از من بنگاهی
5 در دست تو گر ریخته شد خون دل ما ما دل بتو دادیم ترا نیست گناهی
6 روی از سر کوی تو همان به که نتابیم غیر از سر کوی تو مرا نیست پناهی
7 خواهی که شود چشم و دلت پاک فضولی بی سیل سرشکی مشو آتش آهی