از شرم رخت منزل یوسف شده از فضولی بغدادی غزل 404

فضولی بغدادی

آثار فضولی بغدادی

فضولی بغدادی

از شرم رخت منزل یوسف شده چاهی

1 از شرم رخت منزل یوسف شده چاهی در روی زمین نیست برخسار تو ماهی

2 من مایل آنم که کنی میل من اما مشکل که کند میل گدایی چو تو شاهی

3 از چشم فتادم بتو هر گاه که گفتم دارم طمع گوشه چشمی ز تو گاهی

4 ای جان حزینم بنگاهی ز تو خرسند آزرده چرا می شوی از من بنگاهی

5 در دست تو گر ریخته شد خون دل ما ما دل بتو دادیم ترا نیست گناهی

6 روی از سر کوی تو همان به که نتابیم غیر از سر کوی تو مرا نیست پناهی

7 خواهی که شود چشم و دلت پاک فضولی بی سیل سرشکی مشو آتش آهی

عکس نوشته
کامنت
comment