ز دریا موج گوناگون برآمد از شمس مغربی غزل 86

شمس مغربی

آثار شمس مغربی

شمس مغربی

ز دریا موج گوناگون برآمد

1 ز دریا موج گوناگون برآمد ز بیچونی برنگ چون برآمد

2 چو نیل از بهر موسی آب گردید برای دیگران چون خون برآمد

3 که از هامون بسوی بحر شد باز گهی از بحر بر هامون برآمد

4 چو زین دریای بیچون موج زن شد حباب آسا بر او گردون برآمد

5 از این دریا بدین امواج هر دم هزاران گوهر مکنون برآمد

6 چو یار آمد ز خلوتگاه بیرون بهر نقشی درین بیرون برآمد

7 گهی در کسوت لیلی فرو شد گهی از صورت مجنون برآمد

8 بصد دستان نگارم داستان شد بصد افسانه و افسون برآمد

9 بدین کسوت که می بینیش اکنون یقین میدان که هم اکنون برآمد

10 بمعنی هیچ دیگرگون نگردیدد بصورت گرچه دیگرگون برآمد

11 چو شعر مغربی در هر لباسی بغایت دلبر و موزون برآمد

عکس نوشته
کامنت
comment