- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 از پاک بینشی دل اهل نظر شکفت این غنچه از طراوت آب گهر شکفت
2 آیینه خواب بود که دل از خیال تو یک پیرهن ز صبح دوم بیشتر شکفت
3 پیش از خیال جلوه او دل به خون تپید زان پیشتر که باغ بر آرد ثمر شکفت
4 شمشیر آبدار شد و لعل شاهوار در سنگ خاره گل ز چمن شوخ تر شکفت
5 در شیشه باده بود و در آیینه عکس تو کی در ریاض فیض گلی بر ثمر شکفت
6 سیر بهار گلشن بی رنگ شوخ تر هر ساغری که خورد به رنگ دگر شکفت
7 از سایه گرد سرو تو آیینه خانه طرح باغ آن هوا گرفت که دیوار و در شکفت
8 سازد هوای شوق جنون غنچه مرا چندان دلم تپید که در زیر پر شکفت
9 دارد هوای ابر جنون گوشه قفس آمد بهار اسیر و گل بال و پر شکفت