از عدم مشکل نه آسان سیر از بیدل دهلوی غزل 1859

بیدل دهلوی

آثار بیدل دهلوی

بیدل دهلوی

از عدم مشکل نه آسان سیر امکان کرد شمع

1 از عدم مشکل نه آسان سیر امکان کرد شمع داغ شد افروخت اشک و آه سامان‌ کرد شمع

2 بس که از ذوق فنا در بزم جولان کرد شمع ترک تمهید تعلق‌های امکان‌ کرد شمع

3 از هجوم شوق بی‌روی تو در هرجا که بود دود آه اظهار از هر تار مژگان کرد شمع

4 آب حیوان و دم عیسی نگردد چون خجل سر به تیغش داد و جان تازه سامان کرد شمع

5 آه عاشق آتش دل را دلیل روشن است فاش شد هرچند درد خویش پنهان ‌کرد شمع‌

6 رشتهٔ جان سوخت بر سر زد گل سودا گداخت جای تا در محفل نازآفرینان‌ کرد شمع

7 دید در مجلس رخش از شرم او گردید آب خویش را چون نقش پا با خاک یکسان‌ کرد شمع‌

عکس نوشته
کامنت
comment