از کمال روشنی در دیده شد از طغرل احراری غزل 210

طغرل احراری

طغرل احراری

طغرل احراری

از کمال روشنی در دیده شد جای چراغ

1 از کمال روشنی در دیده شد جای چراغ کس نباشد در جهان امروز همتای چراغ!

2 راه تاریک است و تو مغرور شمع دل مشو روشنی هرگز نمی‌بینی تو در پای چراغ

3 مقصد از سوز و گداز و گریه و آه شبش غیر جانبازی نمی‌باشد تمنای چراغ

4 در شبستان جنون اندر سلوک عاشقی بال صد پروانه می‌چینی ز گل‌های چراغ

5 صحبت نااهل باشد موجب آزار دل بیشتر از آب باشد شور و غوغای چراغ

6 مشتری جوشد اگر در ظلمت‌آباد جهان کی کسی داند به جز پروانه سودای چراغ؟!

7 تا به صبح حشر جز پروانه شمع ادب نیست دیگر ماهی ای طغرل به دریای چراغ!

عکس نوشته
کامنت
comment