- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 از بس شمار بوسه که دوش آن نگار کرد با روزگار کار من اندر شمار کرد
2 دیدم شمار و بوسه ندیدم همی به چشم بی می مرا از آنچه ندیدم خمار کرد
3 گفتم که بوسه دادی لختی نگار من گفتا بدین گرفته نخواهم نگار کرد
4 گفتا که لب چگونه برم پیش آنکه او صد ره به بوسه هر دو لب من فگار کرد
5 چندین حدیث گفته شد و آخر آن نگار تا بوسه ای بداد دو چشمم چهار کرد