- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 ای از لب تو خطبه کلام قدیم را باعث، رسوم شرع تو امید و بیم را
2 اول عظیم داشته شأن ترا خدای وانگاه برفراشته عرش عظیم را
3 چرخ اثیر تا شرف از گوهرت نیافت درهم نریخت اینهمه در یتیم را
4 بر شاهراه عقل نهادی چراغ شرع تا خلق پی برند ره مستقیم را
5 قول تو هر کجا که دلیل آورد فقیه دیگر مجال بحث نماند حکیم را
6 دارد چنان دمی که بمعجز فرود برد شمشیر خطبه ی تو عصای کلیم را
7 روی تو در سلامت خلقست وین سخن روشن بود چون آینه طبع سلیم را
8 آن دم که فخر داشت بدان سالها مسیح در گلشن تو گشت کرامت نسیم را
9 بر حرف زلف و خال، فغانی قلم کشید وز دفتر تو خواند الف لام میم را