- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 از کعبه عزم دیر برون از طریق بود آیا چه چاره چون دل گمره رفیق بود
2 همچون فرشته از در میخانه بازگشت عقلم که دیرساله رفیق شفیق بود
3 اندیشه ی مفرح یاقوت داشت دل غافل که نشأه در می همچون عقیق بود
4 رمزی که از زبان صراحی شنید جام کنهش کسی نیافت که مقصد عمیق بود
5 آخر باب و دانه ی میخانه صید شد مرغ دلم که طایر بیت العتیق بود
6 حرفی شنیدم از لب جانبخش ساقیی از جا شدم که نکته بغایت دقیق بود
7 هم در میان گریه فغانی فرود رفت بیرون نشد ز بزم تو مسکین غریق بود