- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 از شوخی فضولی ما داشت عار وصل آخرکنارکرد ز ننگ کنار وصل
2 چشمی به خود گشودهام و رفتهام ز خویش ممنون فرصتم به یک آغوش وار وصل
3 قاصد نوید وعدهٔ دلدار میدهد ای آرزو بهار شو ای انتظار وصل
4 رنج دویی نبرد ز ما سعی اتحاد مردیم در فراق و نیامد به کار وصل
5 مژگان صفت موافقت خلق حیرتست اینجا به خواب نیز غنیمت شمار وصل
6 جز فکر عیش باعث اندوه هیچ نیست هجران کجاست تا نکند خارخار وصل
7 انجام سور بدتر از آغاز ماتم است ای قدردان امن مکن اختیار وصل
8 چندین مراد جام تمنا به سنگ زد یک شیشه گو به طاق تغافل گذار وصل
9 با نام محض صلح کن از ربط دوستان واو است و صاد و لام درین روزگار وصل
10 خلق از گزند یکدگر ایمن نمیزیند باور مدار این همه در مور و مار وصل
11 بیدل به زور راست نیاید موافقت عضو بریده راست بریدن دوبار وصل