جلال عضد

جلال عضد

جلال عضد
جلال عضد

از آن ساعت که افتادم جدا از از جلال عضد غزل 220

غزل 220 ام از 401 غزلیّات

از آن ساعت که افتادم جدا از صحبت یاران

1 از آن ساعت که افتادم جدا از صحبت یاران همی بارم همه روزه سرشک از دیده چون باران

2 تنم جمله جهان گردید و جان در خدمت جانان قدم ملک زمین پیمود و دل در صحبت یاران

3 همی خواهم که در کویش وطن سازم همه عمری ولی چتوان چو جنّت نیست مأوای گنهکاران

4 بِهل تا بر سر کویش به سختی می دهم جانی مگر روزی گذار آرد به بالین دل افگاران

5 اگر زاهد نداند ذوق جام باده معذور است که ذوق جرعه مستی نمی دانند هشیاران

6 خوشا اوقات آن شوریده مست خراباتی که هم پهلوی رندان است و هم زانوی خمّاران

7 الا ای باد نوروزی! گذر کن بر سر زلفش به قید او ببین تا چیست احوال گرفتاران

8 تو بی دردی و معذوری اگر بر من نبخشایی هر آن کاو نیستش دردی چه داند حال بیماران

9 دماغم جز به بوی زلف مشکینت نمی شورد وگرنه مشک بسیار است در بازار عطّاران

10 تو گر مانند بخت عاشقانِ خسته در خوابی رقیبت آگه است آخر از آب چشم بیداران

11 به عیّاری جلالا تا گرفتی زلف عیّارش کنون نام تو نقشی گشت بر بازوی عیّاران

عکس نوشته
کامنت

سوالات متداول درباره شعر از آن ساعت که افتادم جدا از صحبت یاران

شاعر شعر از آن ساعت که افتادم جدا از صحبت یاران چه کسی است ؟

شاعر شعر از آن ساعت که افتادم جدا از صحبت یاران جلال عضد می باشد.

شعر از آن ساعت که افتادم جدا از صحبت یاران در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 8 سروده شده است.

قالب شعر از آن ساعت که افتادم جدا از صحبت یاران چیست ؟

قالب شعر از آن ساعت که افتادم جدا از صحبت یاران غزل است

مضمون اصلی شعر از آن ساعت که افتادم جدا از صحبت یاران چیست؟

این شعر در دسته‌بندی شعر شاد, شعر فارسی, شعر کوتاه, عاشقانه, غمگین, مرگ, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن شعر شاد, شعر فارسی, شعر کوتاه, عاشقانه, غمگین, مرگ, می‌نوشی است.
بنر