- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 سر تا قدم ز داغ تمنا در آتشم شاخ گلم مگر، که سراپا در آتشم؟
2 تا کردهاند نسبت آتش به خوی دوست هرجا که آتشیست، من آنجا در آتشم
3 ترسم غم تو جای کند گرم در دلی ورنه چرا ز گرمی دلها در آتشم؟
4 رخسار یوسف از عرق حسن درگرفت یعنی ز رشک عشق زلیخا در آتشم
5 خواهم ز طبع شعله کنم جذب سوختن چون دود، ازان همیشه بود جا در آتشم
6 چشم ترم چو شیشه ز بس خون گرم ریخت از موج خون چو ساغر صهبا در آتشم
7 دورم کند ز خویشتن از ننگ، چون سپند هرچند افکنند به عمدا در آتشم
8 بر طور دل، تجلی غیرت فکنده نور از سوز رشک خواهش موسی در آتشم
9 روی تو در برابر و دل خون ز بیم هجر موج زلال خضرم و گویا در آتشم
10 هردم ز جای خویشتن از اضطراب دل قدسی چنان جهم، که مگر پا در آتشم