سر تا قدم ز داغ تمنا در آتشم از قدسی مشهدی غزل 349

قدسی مشهدی

آثار قدسی مشهدی

قدسی مشهدی

سر تا قدم ز داغ تمنا در آتشم

1 سر تا قدم ز داغ تمنا در آتشم شاخ گلم مگر، که سراپا در آتشم؟

2 تا کرده‌اند نسبت آتش به خوی دوست هرجا که آتشی‌ست، من آنجا در آتشم

3 ترسم غم تو جای کند گرم در دلی ورنه چرا ز گرمی دلها در آتشم؟

4 رخسار یوسف از عرق حسن درگرفت یعنی ز رشک عشق زلیخا در آتشم

5 خواهم ز طبع شعله کنم جذب سوختن چون دود، ازان همیشه بود جا در آتشم

6 چشم ترم چو شیشه ز بس خون گرم ریخت از موج خون چو ساغر صهبا در آتشم

7 دورم کند ز خویشتن از ننگ، چون سپند هرچند افکنند به عمدا در آتشم

8 بر طور دل، تجلی غیرت فکنده نور از سوز رشک خواهش موسی در آتشم

9 روی تو در برابر و دل خون ز بیم هجر موج زلال خضرم و گویا در آتشم

10 هردم ز جای خویشتن از اضطراب دل قدسی چنان جهم، که مگر پا در آتشم

عکس نوشته
کامنت
comment