- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 از فضل خدا، خدیو ایران شاهی که جهان ازوست معمور
2 بلقیس زمانه را «سلیمان » باشند زهم، همیشه مسرور
3 بر خوان عطای او نوالش در کاسه گرفت دست فغفور
4 رفتند ز بیمش اهل آزار بر خویش فرو چو نیش زنبور
5 از یاری حق نمود تعمیر این گنبذ را بسعی موفور
6 گنبذ نه، که عالم روان راست هم چرخ و، هم آفتاب پرنور
7 از حرمت اوست زائران را طاعت مقبول و، جرم مغفور
8 این شکل صنوبری، جهان را در سینه بود دلی پر از نور
9 صاحب نظری که، دیده دل افگند براین مقام پرنور
10 برداشت چو «دیده »، گفت تاریخ: «کعبه گردیده بیت معمور»