1 از باغ مکن بیش بنفشه که بنفشه در نسبت زلف تو همی دارد دعوی
2 اندر دو بناگوش ممال ای پسر آن را ترسم که رسد زو به بناگوش تو عدوی
1 زلفین سیاه آن بت زیبا گشته است طراز روی چون دیبا
2 آن سرو که نیستش کسی همسر وان ماه که نیستش کسی همتا
1 دوش در روی گنبد خضرا مانده بود این دو چشم من عمدا
2 لون انفاس داشت پشت زمین رنگ زنگار داشت روی هوا