1 از بسکه سوخت بی تو دل بیقرار من آتش سلم خرید محبت ز خار من
2 ساغر بنوش و چهره برافروز و گل بچین بدمستی دماغ مبین در بهار من
3 گردی که رفته است به باد اعتبار تو خاکستری که مانده به جا یادگار من
1 گردش چشم تغافل ساغر لبریز ما اشک گلگون است در راه طلب شبدیز ما
2 در شهادت رگ برآورده است هر مویی زتن نشتری دارد ز هر مژگان به کف خونریز ما
1 صبح است مست باده دوشینه هوا چاک است از تبسم گل سینه هوا
2 پر می زند چو باز شکاری قدح ز موج بال تذرو دیده در آیینه هوا
1 سیرکن نو رسیده ما را وحشت آرمیده ما را
2 ای کبوتر دچار باز شوی دیده ای نور دیده ما را