-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 از شوق دیده عقل چو تدبیر می گداخت مجنون برای آینه زنجیر می گداخت
2 آه دل شکسته اگر دیر می گرفت پیکان ز تاب جستن این تیر می گداخت
3 گرگوش سنگ حرف مکافات می شنید مانند موم آهن شمشیر می گداخت
4 گر مصلحت حجاب نمی گشت مور عجز آهی که می کشید دل شیر می گداخت
5 چون دل به سینه بود نگه شوخ شد اسیر می شد گر این جوان خجل از پیر می گداخت