از عنبرت غبار چو از ابراهیم شاهدی دده غزل 31

ابراهیم شاهدی دده

آثار ابراهیم شاهدی دده

ابراهیم شاهدی دده

از عنبرت غبار چو بر یاسمین نشست

1 از عنبرت غبار چو بر یاسمین نشست شرمنده گشت نافه و در ملک چین نشست

2 شد خاک راه جمله تنم زان طمع که دید آمد خدنگ ناز تو و بر زمین نشست

3 هر ناوکی که بر دلم از غمزه‌ات نشست از بهر بردن خرد و عقل و دین نشست

4 درکوی دوست این دل سرگشته صبح و شام از بهر شام طره و صبح جبین نشست

5 گفتی که تیغ میکشم و میکشم تو را بر درگه تو شاهدی از بهر این نشست

عکس نوشته
کامنت
comment