1 از فرقت آن سیمتن ماه جبین شد همچو قلم جسم من ز ارحزین
2 مسطرزده نامهٔ نوشتم سوی دوست یعنی تنم از هجر تو گردیده چنین
1 ای رخت برگ گل سور و لبان نیز چنان سخنت آب حیاتست و دهان نیز چنان
2 نیست ریحان چوخطت نافهٔ چین نیز چنین سرو نبود چو قدت نخل جنان نیز چنان
1 دل هیکل توحید است دل مظهر ذات حق دل منبع تجرید است دل مظهر ذات حق
2 دل عرش مجید او دیدش همه دید او کو دید و ندید او دل مظهر ذات حق
1 گر پریشان حالم او داند لسان حال را ورچو سوسن لالم او داند زبان لال را
2 گرچه بامت بس بلند و بی پر و بالیم ما همتی کان شمع رویت سوخت پر و بال را