- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 از پردهٔ صبح دوم خورشید تابان میرسد یا در بر صاحبدلان آن راحت جان میرسد
2 در مجلس آزادگان در بزم کار افتادگان گلبرگ خندان میدمد، سرو خرامان میرسد
3 یعقوب بینا میشود، دولت مهیا میشود کز ملک مصر دلبری یوسف به کنعان میرسد
4 با روی چون حور و پری، با زلف و خال عنبری با مهر و ماه و مشتری سلطان خوبان میرسد
5 ای جان عاشق مست تو، دلها همه پابست تو فریاد ما از دست تو در گوش سلطان میرسد
6 سازم کنون درمان دل نبود دگر افغان دل کامروز در بستان دل آن میوهٔ جان میرسد
7 هرکس که با یاری بود یا در سمنزاری بود در مجلس روحانیان دردش به درمان میرسد
8 تا سبزه بر گرد لبش از مشک پیدا میشود خضر خط دلجوی او در آب حیوان میرسد
9 عاشق اگر خون میخورد هجرش به پایان میرود حیدر اگر جان میدهد جانش به جانان میرسد