- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 از زنگ لشکر آمد بر قلب لشکرش زن ای سرفراز مردی مردانه بر سرش زن
2 چون آتش آر حمله کو هیزم است جمله از آتش دل خود در خشک و در ترش زن
3 گر بحر با تو کوشد در کین تو بجوشد آتش کن آب او را در در و گوهرش زن
4 هر تیر کز تو پرد هفت آسمان بدرد ای قاب قوس تیری بر پشت اسپرش زن
5 هر کس که بیسر آید تو دست بر سرش نه و آن کس که باسر آید تو زخم خنجرش زن
6 جانی که برفروزد در عشق تو بسوزد خواهی که تازه گردد در حوض کوثرش زن
7 از لعل می فروشت سرمست کن جهان را بستان ز زهره چنگش بر جام و ساغرش زن
8 ای شمس حق تبریز هر کس که منکر آید از جذب نور ایمان در جان کافرش زن