- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 از آغاز باید که دانی درست سر مایه گوهران از نخست
2 که یزدان ز ناچیز، چیز آفرید بدان تا توانایی آمد پدید
3 وزو مایه گوهر آمد چهار به آن چهار گشته جهان استوار
4 یکی آتشی بر شده تابناک میان باد و آب از بر تیره خاک
5 نخستین که آتش زجنبش دمید زگرمیش پس خشکی آمد پدید
6 وز آن پس ز آرام، سردی نمود ز سردی، همان باز تری فزود
7 چو این چار گوهر به جای آمدند ز بهر سپنجی سرای آمدند
8 چنین است فرجام کار جهان نداند کسی آشکار و نهان