-
لایک
-
ذخیره
- سوالات متداول
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 از اول امروز حریفان خرابات مهمان توند ای شه و سلطان خرابات
2 امروز چه روزست بگو روز سعادت این قبله دل کیست بگو جان خرابات
3 هرگز دل عشاق به فرمان کسی نیست کو مست خرابست به فرمان خرابات
4 صد زهره ز اسرار به آواز درآمد کز ابر برآ ای مه تابان خرابات
5 ما از لب و دندان اجل هیچ نترسیم چون زنده شدیم از بت خندان خرابات
6 بر گاو نهد رخت و به عشق آید جان مست کاین رخت گرو کن بر دربان خرابات
7 هر جان که به شمس الحق تبریز دهد دل او کافر خویش است و مسلمان خرابات