- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 از کاه ، کهربا بگریزد به بخت ما خنجر به جای برگ برآرد درخت ما
2 الماس ریزه شد نمک سودهٔ حکیم در زخم بستن جگر لخت لخت ما
3 با اینهمه خجالت و ذلت که میکشم از هم فرو نریخت زهی روی سخت ما
4 زورق گران و لجه خطرناک و موج صعب ای ناخدا نخست بینداز رخت ما
5 وحشی تو بودی و من و دل، شاه وقت خویش آتش فکند شعلهٔ گلخن به تخت ما