- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 از حل و از حرام گذشتست کام عشق هستی و نیستی ست حلال و حرام عشق
2 تسبیح و دین و صومعه آمد نظام زهد زنار و کفر و میکده آمد نظام عشق
3 خالیست راه عشق ز هستی بر آن صفت کز روی حرف پردهٔ عشقست نام عشق
4 بر نظم عشق مهره فرو باز بهر آنک از عین و شین و قاف تبه شد قوام عشق
5 چندین هزار جان مقیمان سفر گزید جانی هنوز تکیه نزد در مقام عشق
6 این طرفهتر که هر دو جهان پاک شد ز دست با این هنوز گردن ما زیر وام عشق
7 برخاست اختیار و تصرف ز فعل ما چون کم زدیم خویشتن از بهر کام عشق
8 اندر کنشت و صومعه بیبیم و بیامید درباختیم صد الف از بهر لام عشق
9 برداشت پردههای تشابه ز بهر ما تا روی داد سوی دل ما پیام عشق
10 مستی همی کنم ز شراب بلا ولیک هر روز برترست چنین ازدحام عشق
11 آزاده ماندهایم ز کام و هوای خویش تا گشتهایم از سر معنی غلام عشق
12 دامست راه عشق و نهاده به شاهراه بادام و بند خلق سنایی به دام عشق
13 زان دولتی که بیخبران را نصیبهایست کم باد نام عاشق و گم باد نام عشق
14 چون یوسف سعید بفرمودم این غزل بادا دوام دولت او چون دوام عشق