- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 از روم تا به هند گرفتیم جان به کف بهر نثار مرقد شه بوعلی شرف
2 بر وی قسم به جان عزیز مبارزش کاندر وفاش کرد جوانی خود تلف
3 هست این غلام را به درش حاجت عظیم لطفی کنند و باز رهانندش از اسف
4 باشد در آستانش امید شفاعتی در حضرتی که یافت ازو هند صد شرف
5 یمضی علی الصلاح من العمر مابقی یاوی الی الفلاح من الذنب ماسلف
6 شاهی به چشم خشم به بحر اربنگرد گهی بر روی آفتاب شمارد دو صد کلف
7 نسبت به اعتناش خزف بهتر از گهر با قوت غناش گهر کمتر از خزف
8 در چشم اهل دیده، مسماش همچو اسم آئینه ایست عکس نمای شه نجف
9 خالد خموش، هر چه تو گوئی به طرز شعر بی دولتان مبالغه دانندش و صلف