از زبان من غرض گو گرنه حرفی از قدسی مشهدی غزل 75

قدسی مشهدی

آثار قدسی مشهدی

قدسی مشهدی

از زبان من غرض گو گرنه حرفی تازه بست

1 از زبان من غرض گو گرنه حرفی تازه بست بار اوراق تغافل را چرا شیرازه بست؟

2 ای که گویی نیست با معشوق کاری عشق را محمل لیلی که غیر از عشق بر جمازه بست؟

3 در تماشای در و دیوار کوی ساقیان دیده چون خورشید نتواند لب از خمیازه بست

4 عالم از آوازه رسوایی ما پر شده‌ست هرکسی گویا بر این آوازه صد آوازه بست

5 ناز خوبان را دگرگون کی کند اشک نیاز بر گلی بلبل کجا از گریه رنگی تازه بست؟

6 از سر کوی تو قدسی خواست بگریزد ز اشک شوقت آمد راه او از لطف بی‌اندازه بست

عکس نوشته
کامنت
comment