- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 از می لعل بکف تا دو سه جامی داری نوش کن نوش که خوش عیش مدامی داری
2 بنده ای همچو منت نیست بهیچم مفروش خبرت نیست که ارزنده غلامی داری
3 می روم هر نفس از خود، من ای باد صبا می توان یافت که از دوست پیامی داری
4 کی ز قید تو توان رست که در صید گهت هر طرف می نگرم دانه و دامی داری
5 نیست اکنون چو ترا قوت رفتار طبیب زین چه حاصل که بکویش دو سه گامی داری