از خانقه و صومعه و مدرسه رستیم از شمس مغربی غزل 122

شمس مغربی

آثار شمس مغربی

شمس مغربی

از خانقه و صومعه و مدرسه رستیم

1 از خانقه و صومعه و مدرسه رستیم در کوی مغان با می و معشوق نشستیم

2 سجّاده و تسبیح به یک سوی فکندیم در خدمت ترسا بچه زنّار ببستیم

3 در مصطبه ها خرقهٔ ناموس دریدیم در میکده ها توبهٔ سالوس شکستیم

4 از دانه تسبیح شمردن برهیدیم وز دام صلاح و ورع و زهد بجستیم

5 در کوی مغان نیست شدیم از همه هستی چون نیست شدیم از همه هستی، همه رستیم

6 زین پس مطلب هیچ زما دانش و فرهنگ ای عاقل هشیار که ما عاشق و مستیم

7 ما مست و خرابیم و طلبکار شرابیم با آنکه چو ما مست و خراب است خوشستیم

8 المنته لله که ازین نفس پرستی رستیم بکلی و کنون باده پرستیم

9 تا مغربی از مجلس ما رخت بدر برد او بود حجاب ره ما رفت برستیم

عکس نوشته
کامنت
comment
بنر