- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 از جان که می شنید اگر حرف غم نبود از دل چه می کشید کسی گر ستم نبود
2 شرمنده تغافل و ناز و کرشمه ایم چشم تو آنچه در حق ما کرد کم نبود
3 تقریب شکوه ای چو فراق تو داشتیم ممنون خامه ام که شکایت رقم نبود
4 ای توبه خون خوری که کدوی شراب ما خاکش ز خون ساغر جمشید کم نبود
5 مرهم طراوت گل باغ جراحت است بی خنده شکفتگی امید غم نبود
6 ته جرعه بهار بود زحمت خزان شادی اگر نبود نشان الم نبود
7 از سر نمود قطع بیابان غم اسیر این سرزمین قلمرو نقش قدم نبود