-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 از هر طرف که تا زند ما صید سربراهیم یکسو شدن ندانیم خاک چهارراهیم
2 هرچند ابر رحمت روی کسی نبیند بهتر شناخت مار را زانرو که روسیاهیم
3 درودائی که خضرش از تاب تشنگی سوخت میراب جوی اشکیم، سایه نشین آهیم
4 آن می که مست ازویم نه جام دیده نه جم مانند شمع سرخوش زانچشم خوش نگاهیم
5 احوال ما دگرگون از جزر و مد مستیست گاهی چراغ شامیم گه شمع صبحگاهیم
6 گرد از دل رمیده تا کی بخون بشوئیم نه چشم عاشقانیم، نه خاک رزمگاهیم
7 از دستهای بالا پای کمی نداریم برق ستم ز هر سو سر می زند گیاهیم
8 بی برگی تجرد کس را سبک نسازد ما دانه را نیابیم هر چند برگ کاهیم
9 ما را کلیم چندان دلبستگی بجان نیست برخون خویش دایم بی مدعی گواهیم