جلال الدین محمد مولوی(مولانا)

جلال الدین محمد مولوی(مولانا)

جلال الدین محمد مولوی(مولانا)
جلال الدین محمد مولوی(مولانا)

از از جلال الدین محمد مولوی(مولانا) غزل 117

غزل 117 ام از 6329 غزلیات

از دور بدیده شمس دین را

1 از دور بدیده شمس دین را فخر تبریز و رشک چین را

2 آن چشم و چراغ آسمان را آن زنده کننده زمین را

3 ای گشته چنان و آن چنانتر هر جان که بدیده او چنین را

4 گفتا که که را کشم به زاری گفتمش که بنده کمین را

5 این گفتن بود و ناگهانی از غیب گشاد او کمین را

6 آتش درزد به هست بنده وز بیخ بکند کبر و کین را

7 بی دل سیهی لاله زان می سرمست بکرد یاسمین را

8 در دامن اوست عین مقصود بر ما بفشاند آستین را

9 شاهی که چو رخ نمود مه را بر اسب فلک نهاد زین را

10 بنشین کژ و راست گو که نبود همتا شه روح راستین را

11 والله که از او خبر نباشد جبریل مقدس امین را

12 حالی چه زند به قال آورد او چرخ بلند هفتمین را

13 چون چشم دگر در او گشادیم یک جو نخریم ما یقین را

14 آوه که بکرد بازگونه آن دولت وصل پوستین را

15 ای مطرب عشق شمس دینم جان تو که بازگو همین را

16 چون می‌نرسم به دستبوسش بر خاک همی‌زنم جبین را

عکس نوشته
کامنت

سوالات متداول درباره شعر از دور بدیده شمس دین را

شاعر شعر از دور بدیده شمس دین را چه کسی است ؟

شاعر شعر از دور بدیده شمس دین را جلال الدین محمد مولوی(مولانا) می باشد.

شعر از دور بدیده شمس دین را در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 7 سروده شده است.

قالب شعر از دور بدیده شمس دین را چیست ؟

قالب شعر از دور بدیده شمس دین را غزل است

مضمون اصلی شعر از دور بدیده شمس دین را چیست؟

این شعر در دسته‌بندی شعر شاد, شعر فارسی, شعر کوتاه, عاشقانه, مرگ, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن شعر شاد, شعر فارسی, شعر کوتاه, عاشقانه, مرگ, می‌نوشی است.
بنر