از عشق دوست بین که چه از خاقانی شروانی غزل 283

خاقانی شروانی

آثار خاقانی شروانی

خاقانی شروانی

از عشق دوست بین که چه آمد به روی من

1 از عشق دوست بین که چه آمد به روی من کز غم مرا بکشت و نیازرد موی من

2 از عشق یار روی ندارم که دم زنم کز عشق روی او چه غم آمد به روی من

3 باری کبوترا تو ز من نامه‌ای ببر نزدیک یار و پاسخش آور به سوی من

4 درد دلم ببین که دلم وصل جوی اوست آه ای کبوتر از دل سیمرغ جوی من

5 زنهار تا به برج دگر کس بنگذری برجت سرای من به و صحرات کوی من

6 گستاخ برمپر که مبادا که ناگهی شاهین بود نشانده به راهت عدوی من

7 بر پای بندمت زر چهره که حاسدان بی‌رنگ زر رها نکنندت به بوی من

8 خاقانی است جوجو در آرزوی او او خود به نیم جو نکند آرزوی من

عکس نوشته
کامنت
comment