- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 دوستان! وقت عصیرست و کباب راه را گرد نشاندهست سحاب
2 سوی رز باید رفتن به صبوح خویشتن کردن مستان و خراب
3 نیمجوشیده عصیر از سر خم درکشیدن، که چنینست صواب
4 رادمردان را هنگام عصیر شاید ار مینبود صافی و ناب
5 تا دو سه روز درین سایهٔ رز آب انگور گساریم به آب
6 بفروزیم همی آتش رز گسترانیم بر او سرخ کباب
7 تاک رز باشدمان شاسپرم برگ رز باشد دستار شراب
8 نقل ما خوشهٔ انگور بود از بر سر بر چون پرعقاب
9 بانگ جوشیدن می باشدمان نالهٔ بر بط و طنبور و رباب