- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 دوست چون خواهد که عاشق هر نفس زاری کند خانمانش سوزد و میل دل آزاری کند
2 ساختن باید بسوز عشق آن یاری که او کو بسوزد آشکارا در نهان یاری کند
3 کی توان برداشتن بار بلای عشق را گر نه لطف او به پنهانی مددکاری کند
4 کاله پر عیب دل را کز همه وامانده بود مشتری ماهرو هر دم خریداری کند
5 تو بزاری ساز و از آزار او رخ برمتاب نیست عاشق هر که آزاری ز بیزاری کند
6 گر بدست دیگران بنیاد ما را بر کند نی در آخر از طریق لطف غمخواری کند
7 گر کند ساقی مجلس نرگس خمار دوست کیست کاندر دور او دعوی هشیاری کند
8 هر که روزی بسته بند غمش شد چون حسین سالها گر بگذرد باری گرفتاری کند