- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 چهارم مرد موبد گفت کاین راز به شخصی ماند اندر حجله ناز
2 عروسی در کنارش خوب چون ماه بدو در یافته دیوانگی راه
3 نه بتوان خاطر از خوبیش پرداخت نه از دیوانگی با وی توان ساخت
4 هم آخر چون شود دیوانگی چیر گریزد مرد از او چون آهو از شیر
5 در این اندیشه لختی قصه راندند ورق نادیده حرفی چند خواندند
6 چو میمردند میگفتند هیهات کزین بازیچه دور افتاد شهمات
7 ز مرده هر کسی افسانه راند نمرده راز مرده کس نداند
8 مگر پیغمبران کایشان امینند به نامحرم نگویند آنچه بینند