1 پیش رو کوکبه انبیاء کوکبش از منزلت کبریاء
2 از حد ناسوت برون تاخته بر خط لاهوت وطن ساخته
3 نور نخستش چو علم بر کشید شام عدم را سحرآمد پدید
4 هستی او تا به عدم خانه بود نقش وجود از همه بیگانه بود
5 بی خط و قرطاس زعلم ازل مشکل لوح و قلمش گشته حل
اولین نفری باشید که نظر میدهید
این شعر چه حسی در تو زنده کرد؟ برداشتت رو بنویس، تعبیرت رو بگو، یا پرسشی که در ذهنت اومده رو مطرح کن.
1 ای نازنین که ماه منی امشب رحمی بکن چو شاه منی امشب
2 خوش بنشین، باده بکش پاک خواب مکن چو ماه منی امشب
1 گر چه بر بود عقل و دین مرا بد مگویید نازنین مرا
2 گوشش از بار در گران گشته ست نشنود ناله حزین مرا
1 خبرت هست که از خویش خبر نیست مرا گذری کن که ز غم راهگذر نیست مرا
2 گر سرم در سر سودات رود نیست عجب سر سودای تو دارم غم سر نیست مرا
شماره موبایل خود را وارد کنید:
کد ارسالشده به