1 پیش رو کوکبه انبیاء کوکبش از منزلت کبریاء
2 از حد ناسوت برون تاخته بر خط لاهوت وطن ساخته
3 نور نخستش چو علم بر کشید شام عدم را سحرآمد پدید
4 هستی او تا به عدم خانه بود نقش وجود از همه بیگانه بود
5 بی خط و قرطاس زعلم ازل مشکل لوح و قلمش گشته حل
1 توانم از همه خوبان نظر بگردانم مجال نیست کزان خوش پسر بگردانم
2 خوش آن زمان که به بویش نهفته می نگرم چو سوی من نگرد، پس نظر بگردانم
1 گر چه شد از بهر چنین نامهای داد مرا گرمی هنگامه ای
2 ناز پی آن شد قلم سحر سنج کز پی آین مار نشینم به گنج
1 یک روز به عمری ز منت یاد نیاید یک شب رهی از کوی غمت شاد نیاید
2 از بوی توام سوخته شد، وه دلم آخر کمتر شود این شعله، اگر باد نیاید
شماره موبایل خود را وارد کنید:
کد ارسالشده به