1 بخت و دولت چو پیشکار تواند نصرة و فتح پیشیار تو باد
1 همی برآیم با آن که برنیاید خلق و برنیایم با روزگار خورده کریز
2 چو فضل میرابوالفضل بر همه ملکان چو فضل گوهر و یاقوت بر نبهره پشیز
1 کس فرستاد به سر اندر عیار مرا که: مکن یاد به شعر اندر بسیار مرا
2 وین فژه پیر ز بهر تو مرا خوار گرفت برهاناد ازو ایزد جبار مرا
1 به تو بازگردد غم عاشقی نگارا، مکن این همه زشتیاد
1 هرکه نامخت ازگذشت روزگار نیز ناموزد ز هیچ آموزگار