1 فروزنده تخت و دیهیم و گاه بتن یادگار منوچهر شاه
2 بیفزود بر بندگانش امید در علم را پادشه شد کلید
3 بسی سال گردون گردنده گشت که خون بارد از دیده زان سرگذشت
4 کنون جهل را دست بر بست و پای مظفر شهنشاه ایران خدای
اولین نفری باشید که نظر میدهید
این شعر چه حسی در تو زنده کرد؟ برداشتت رو بنویس، تعبیرت رو بگو، یا پرسشی که در ذهنت اومده رو مطرح کن.
1 مرا وزارت عدلیه از نخستین بار ندید قابل شفقت نخواند لایق کار
2 چرا که فاقد هر شرط و جامع هر خلف بدم که آدمیم من نه گرگ آدم خوار
1 شاه از تبار خویش وزیر اختیار کرد وین اختیار نیک، شه بخت یار کرد
2 بنیاد ملک روی به سستی نهاده بود زین اختیار پایه ملک استوار کرد
1 مزینیه، کنون رونقی دیگر دارد که از سعادت اولاد خود خبر دارد
2 مزینیه چو سیمرغ عنبرین پر و بال هزار بیضه زرین بزیر پر دارد
شماره موبایل خود را وارد کنید:
کد ارسالشده به