1 مردان سازند جای در خانه زین باشند زنان خانه نشین همچو نگین
2 بر عکس بود کار من بی دل و دین در خانه زین زن و منم خانه نشین
1 با یارم اگر نیست ره دیداری آرید ببالین منش یک باری
2 تا گر من خسته دل نبینم رویش او خسته خویش را ببیند باری
1 ازین سپس تو ببینی دوان دوان در دشت بکفش و موزه در افگنده صد هزار سیان
1 از واقعه روز پسین می ترسم از حادثه زیر زمین می ترسم
2 گویند مرا: از چه سبب می ترسی؟ از مرگ گلو گیر چنین می ترسم