1 غافلان چند قبادوزی ادراک کنید به گریبانی اگر دست رسد چاک کنید
2 صد نفس بالفشان سوخت به زنگدانه خاک یک سحر، سیر پریخانهٔ افلاککنید
3 چند باید دهن از خبث بانبارد کس یک دو روزی نفس سوخته مسواککنید
4 صید خلق از نفس سوخته، پر بیخردی است ا-نقدر رشته متابید که فتراککنید
5 دید معنی نشود مایل تحقیق کسان بینش آن استکه در چشم حسد خاککنید
6 چشمهٔخضر در ایندشت سراب هوس است تشنهکامان، طلب دیدهٔ نمناک کنید
7 تلخی حادثه قند است به خرسندی طبع نام افیون گوارا شده، تریاک کنید
8 ساغر آبلهٔ ما ز ادب سرشار است جادهٔ وادی تسلیم رگ تاک کنید
9 هیچکس منفعل طینت بیدرد مباد مژهای را به نم آرید و عرق پاککنید
10 تا نگردید در این عرصهٔ تشویش هلاک همچو بیدل حذر ازکوشش بی باک کنید
دیدگاهها **