برای خشت خم خوبیم گو آن از نظیری نیشابوری غزل 6

نظیری نیشابوری

آثار نظیری نیشابوری

نظیری نیشابوری

برای خشت خم خوبیم گو آن پیر ترسا را

1 برای خشت خم خوبیم گو آن پیر ترسا را کزین بازیچه طفلان خرد مشت گل ما را

2 جهان را نیست آن معنی که باید فکر آن کردن الف با خوان هر مکتب شکافد این معما را

3 به خود از بهر حسرت داد راهم ورنه معلومست ز دریا چند در آغوش گنجد موج دریا را

4 همین بس شاهد بی‌اختیاری‌های مشتاقان که عذر از جانب یوسف بود جرم زلیخا را

5 خموشی نزد عشق آرم که بر درگه سلطانان کمان بر زه نمی‌آرند بازوی توانا را

6 همین مقدار می‌خواهیم از رخ پرده برداری که بشناسیم قدر بینش نادان و دانا را

7 «نظیری» خاطری از داغ دل آزرده‌تر دارد قدم هشیار نِهْ اینجا که در خون می‌نهی پا را

عکس نوشته
کامنت
comment