- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 چند سالی نشست و باز ز عشق رفت با جمع خلق سوی دمشق
2 باز از نو فکند صد غوغا جمله گفته زهی عجب سودا
3 مدتی کرد شور های عجب گفته خلقان که چیست این یارب
4 ما چنین عشق و شور نشنیدیم نی چنین شوق در کسی دیدیم
5 ماهها در دمشق ساکن شد عاشقی کی ز عشق ساکن شد
6 روز و شب یکدمش قرار نبود بی قدح خمر عشق می پیمود
7