چند سالی نشست و باز ز عشق از سلطان ولد ولدنامه 38

سلطان ولد

آثار سلطان ولد

سلطان ولد

چند سالی نشست و باز ز عشق

1 چند سالی نشست و باز ز عشق رفت با جمع خلق سوی دمشق

2 باز از نو فکند صد غوغا جمله گفته زهی عجب سودا

3 مدتی کرد شور های عجب گفته خلقان که چیست این یارب

4 ما چنین عشق و شور نشنیدیم نی چنین شوق در کسی دیدیم

5 ماهها در دمشق ساکن شد عاشقی کی ز عشق ساکن شد

6 روز و شب یکدمش قرار نبود بی قدح خمر عشق می پیمود

7

عکس نوشته
کامنت
comment