1 پی تحقیق کسانی که گرو تاختهاند همه چون صبح به خمیازه نفس باختهاند
2 عاجزیکسبکمال استکه یکسر چو هلال تیغبازان تعین سپر نداختهاند
3 حسن خورشید ازل در نظراما چه علاج سایهها آینه از زنگ نپرداختهاند
4 علمی کوکه هوس گردن ناز افرازد بسملی چند به حیرت مژه افراختهاند
5 راحت و وضع تکلف چه خیال است اینجا مفت جمعی که به بیساختگی ساختهاند
6 کم نشد شور طلب ازکف خاکستر ما وصلجوبان فنا، همقفس فاختهاند
7 از اسیران وفا جرات پرواز مخواه پر ما جمله برون قفس انداختهاند
8 آستینها همه دست است به قدرتگه لاف خودسران تیغ نیامی به هوا آختهاند
9 قدردانی چه خیال است در ابنای زمان بیدل اینها همه از عالم نشناختهاند