- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 تا شدی آینهٔ مهر رخت سینهٔ ما میدهد تاب به مهر فلک آیینهٔ ما
2 راست شد بر قد ما خلعت سلطانی گل که بود گنج وجود تو بگنجینهٔ ما
3 گر همه کین رقیبست ز دل برکندیم کی سزد غیر تو در سینهٔ بی کینهٔ ما
4 غم عشق تو چو حسنت نپذیرد انجام آری آغاز ندارد غم دیرینهٔ ما
5 همه اوصاف ازل شد ز وجودش پیدا هرکه نوشید از آن بادهٔ دوشنبهٔ ما
6 دیدهایم این گل و مل بر ورق غنچه و تاک گشته یکدم همگی شنبه و آدینهٔ ما
7 غم بیش و کم پیش آمدمان نیست که هست حاضر الوقت کنون بر حسب دینهٔ ما
8 بسی اسرار که در خرقهٔ اسرار بود اللّه اللّه منگر خرقهٔ پشمینهٔ ما