گل آمد و بی یار نشستن از بابافغانی شیرازی غزل 246

بابافغانی شیرازی

آثار بابافغانی شیرازی

بابافغانی شیرازی

گل آمد و بی یار نشستن که تواند

1 گل آمد و بی یار نشستن که تواند بی یار بگلزار نشستن که تواند

2 یکدم به مراد دل خود پهلوی یاری بی محنت اغیار نشستن که تواند

3 زین شیوه ی مستانه که هر لحظه نمایی در بزم تو هشیار نشستن که تواند

4 جز بخت زبونم که برد دمبدمش خواب با من به شب تار نشستن که تواند

5 جایی که فغانی کند از دست تو شیون بی دیده ی خونبار نشستن که تواند

عکس نوشته
کامنت
comment