1 ای گل، تو ز جمعیت گلزار، چه دیدی جز سرزنش و بد سری خار، چه دیدی
2 ای لعل دل افروز، تو با اینهمه پرتو جز مشتری سفله، ببازار چه دیدی
3 رفتی به چمن، لیک قفس گشت نصیبت غیر از قفس، ای مرغ گرفتار، چه دیدی
اولین نفری باشید که نظر میدهید
این شعر چه حسی در تو زنده کرد؟ برداشتت رو بنویس، تعبیرت رو بگو، یا پرسشی که در ذهنت اومده رو مطرح کن.
1 کسی که بر سر نرد جهان قمار نکرد سیاه روزی و بدنامی اختیار نکرد
2 خوش آنکه از گل مسموم باغ دهر رمید برفق گر نظری کرد، جز به خار نکرد
1 ای خوشا مستانه سر در پای دلبر داشتن دل تهی از خوب و زشت چرخ اخضر داشتن
2 نزد شاهین محبت بی پر و بال آمدن پیش باز عشق آئین کبوتر داشتن
1 بسوز اندرین تیه، ای دل نهانی مخواه از درخت جهان سایبانی
2 سبکدانه در مزرع خود بیفشان گر این برزگر میکند سرگرانی
شماره موبایل خود را وارد کنید:
کد ارسالشده به