گل خودروی و شمشاد قصب پوش از جلال عضد غزل 156

جلال عضد

آثار جلال عضد

جلال عضد

گل خودروی و شمشاد قصب پوش

1 گل خودروی و شمشاد قصب پوش در آمد شاد و خندان از درم دوش

2 نقاب مشک بو بگشاده از ماه کمند عنبرین افکنده بر دوش

3 ز بند پرنیان آزاده سَروش ولی دربند هندویی زره پوش

4 نمی دانم چه در گوشش همی گفت که حاجب بُرده بودش سر سوی گوش

5 چو من لطف سراپایش بدیدم در افتادم ز پای و رفتم از هوش

6 مرا چون دید بر خاک اوفتاده به بوی وصل او سرمست و مدهوش

7 به صد لطفم ز روی خاک بر داشت کشید از یکدلی تنگم در آغوش

8 چنان مستغرق وصلش شدم من که کردم دین و دنیا را فراموش

9 مرا گویند چون دیدی وصالش جلال از دست غم من بعد مخروش

10 ولی چون گل برون آید ز غنچه کجا بلبل تواند بود خاموش

11 چو وقت گل ز مَی منعت کند شیخ ز می بنیوش و پند شیخ منیوش

عکس نوشته
کامنت
comment